به دیدارم بیا امشب ، جهانم را تماشا کن
نمی آیم نگو ، تنها کمی این پا و آن پا کن
تمام شب ، کنار من ، بخوان از عشق و آزادی
نترس از حرف این و آن ، بیا و بعد حاشا کن
همیشه ساده بودم من ، ولی امشب برای تو
معما می شوم هر دم ، تو هم حل معما کن
تمام عمر من طی شد ، به اینکه گم شوم در تو
بیا امشب در آغوشت ، مرا یکباره پیدا کن !
مدارا کرده ام با شهر ، مدارا با زمان و زهر
تو هم با من تنها ، همین یک شب مدارا کن!
تاریخ : پنج شنبه 96/8/18 | 4:11 عصر | نویسنده : حمزه پاپی | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.